پیمایش صفحه کلید
  مسدود کردن انیمیشن ها
کنتراست رنگ

بدون رنگ

روشن

معکوس
اندازه متن

افزایش سایز

کاهش سایز

متن قابل خواندن
برجسته کردن مطالب

عناوین

تصاویر
بزرگنمایی

مکان نمای سفید

مکان نمای مشکی

بزرگنمایی
Logo
اداره کل میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی
استان خراسان رضوی
اخبار سالروز پایان سرایش شاهنامه؛ یک حماسه‌پژوه:شاهنامه سند تاریخی قوم ایرانی/ چرا آخر شاهنامه خوش است؟ یکشنبه 26 اسفند 1397 ساعت 13:16
یک شاهنامه‌پژوه گفت: شاهنامه سند تاریخی قوم ایرانی است که در آن زندگی مردم روایت شده است.
محمد بیانی، در خصوص وجوه دیگر شاهنامه اعمم از حماسی بودن اظهار کرد: شاهنامه تا چند سده اخیر سند تاریخی ایران بوده و این دیدگاهی که امروزه نسبت به حماسه به عنوان یک نوع ادبی دارای ویژگی‌های خاص که به صورت شعر و دارای وزن خاصی است، در شاهنامه مطرح نبوده است زیرا شاهنامه تاریخ مردم بوده است.
 
وی افزود: بسیاری از شاهان نسب خود را به شاهان ساسانی و هخامنشی و برخی به پیش‌تر رفته و نسب خود را به شخصیت‌های اساطیری می‌رسانند. به همین دلیل شاهنامه از بدو خلق خود تبدیل به سند تاریخی  قوم ایران شد.
 
آغاز پژوهش بر روی شاهنامه در هند
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: همان‌طور که می‌دانید زمانی که کتابی چنین موقعیتی پیدا می‌کند، چقدر می‌تواند با فرهنگ عجین شده و به آن پیوند بخورد.
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: نقطۀ اصلی آشنایی پژوهشگران غربی با شاهنامه و عمدتاً ادبیات فارسی، در هند بود.درست زمانی که این کشور تحت اشغال دولت انگلیس بود. آن‌جا بود که انگلیسی‌ها و سپس غربی‌ها با گنجینۀ گرانبها و عظیم ادبیات فارسی، به‌ویژه شاهنامه، آشنا شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند.
 
وی اضافه کرد: امروزه همه ژانر حماسه را بر اساس دیدگاه غربی می‌شناسند و هنوز هم تعاریف گوناگونی دربارۀ آن ارائه می‌شود.
 
 
بیانی خاطرنشان کرد: همانطور که می‌دانید تنها اثر حماسی کشور ما شاهنامه نیست بلکه ما از نظر حجم متنی حماسی حرف اول را می زنیم و آنقدر که در کشور ما حماسه وجود دارد در هیچ جای دیگر وجود ندارد و شاهنامه از نظر حجم، بزرگترین اثر حماسی دنیا است.  از دیگر آثار حماسی پر حجم «برزو نامه» است که بعضی از نسخ آن به 38 هزار بیت می‌رسد. اگر این‌ها را کنار هم بگذاریم به اندازه کل دنیا متن حماسی داریم.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: شاهنامه تاثیر گذارترین اثر است و متن‌های حماسی بعد از آن  به تاثیر از فردوسی سروده شده است. ما بسیاری از شعرای آثار حماسی بعد از شاهنامه را نمی‌شناسیم و در آثار آن‌ها می‌بینیم که کاتب خود را غلام یا شاگرد فردوسی معرفی کرده است که این نشان‌دهنده تاثیرگذاری شاهنامه در فرهنگ ایرانی است.
 
بیانی در خصوص دست‌نویس‌های شاهنامه مطرح کرد: از استاد دکتر یاحقی در کلاس شنیدم که به جرأت می‌توان گفت که شاهنامه و حافظ، بیشترین نسخ خطی را در بین سایر آثار ادبی ایران دارد. شاهنامه هزار و خورده‌ای نسخه خطی دارد و این رقم کمی نیست. حافظ نیز به همین صورت است.  این آثار از این نظر خیلی برجسته هستند بویژه شاهنامه که نسخ مصور دارد و برای آن تصویر ساخته و  آن رامجلل کرده اند.
 
وی در رابطه با آبشخور شاهنامه ادامه داد: در شاهنامه برخی از قهرمان وجود دارند که نام آنها در برخی از متون اوستایی؛ متون مقدس زرتشتی دیده می‌شود و به بعضی از داستان‌ها نیز اشاره شده است. تبعا از زمانی که اوستا تدوین شد تا زمانی که فردوسی، شاهنامه را سرود بازه زمانی بسیار طولانی است.
 
زرتشت‌زدایی در اثر فردوسی
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: همچنین شخصیت‌های اساطیری از بین چند فیلتر عبور کرد و متحول شدند تا به فردوسی رسیدند و خود فردوسی نیز قدری آنان را تغییر داد البته این بدان معنا نیست که فردوسی در صدد تغییر داستان بوده، بلکه با توجه به شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوره خود کمی زرتشت‌زدایی کرده است.
 
بیانی گفت: علت این امر نیز به دلیل از بین بردن حساسیت بر روی متن بوده است. همانطور که می‌دانید معمولاً مستقیماً به دین پهلوانان ایرانی در شاهنامه اشاره‌ای نمی‌شود. این امر ممکن است کمی کار فردوسی باشد و کمی هم متأثر از منبع یا منابع وی باشد.
 
اسطوره زدایی در اثر فردوسی 
 
وی افزود: نکته دیگر این که فردوسی کمی اسطوره زدایی می‌کند  و علت آن نیز نگرانی از عدم قبول اثر توسط مردم به دلیل خرافی و افسانه‌ای دانستن آن است.
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: به همین دلیل در دیباچۀ شاهنامه نوشته شده است که «تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان/ ازو هر چه اندر خورد با خرد/ دگر بر ره رمز معنی برد» یا مثلا در داستان «اکوان دیو» که یک داستان افسانه مانندی است، به تمثیلی بودن آن اشاره می‌کند. زیرا وجود این دیو افسانه‌ای در بخش پهلوانی شاهنامه، که جنبۀ اسطوره‌ای آن نسبت به بخش اول شاهنامه کمتر است، ممکن است برای مخاطب کمی غریب باشد و به همین دلیل فردوسی در مقدمه همان داستان می‌گوید که «تو مر دیو را مردم بد شناس» که بدن معناست که این داستان‌ها معنای رمزی دارد و این‌ها را پس نزنید و بخوانید زیرا دارای معنای اخلاقی است.
 
 
اندیشه اصلی شاهنامه که اندیشه اصلی زرتشتی است، دارای چند وجه است
 
بیانی بیان کرد: اندیشه اصلی شاهنامه که اندیشه اصلی زرتشتی است، دارای چند وجه است؛ اول گفتار نیک، کردارنیک و پندار نیک که شعار زرتشت است که این را می‌توان به وضوح در جای جای شاهنامه یافت. جنبه زیباتر آن نبرد میان خیر و شر است.
 
وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های اندیشه زرتشتی، ثنویت (دوگانگی) است یعنی یک بن برای شر و یک بن برای خیر قائل شویم. اهریمن به عنوان خالق موجودات بد و اهورا مزدا به عنوان خالق نیکی و منشا خیر است که نشاندهنده ثنویت است.این دو با یکدیگر در حال مبارزه هستند و سپس نیرو اهورا مزدا پیروز می‌شود که این خود بحث جداگانه‌ای دارد که ما آن را کاملا در شاهنامه تحت عنوان ایران و توران می‌بینیم.
 
وجه ممیز شاهنامه از سایر حماسه‌های بزرگ ایران، مبارزه خیر و شرو تکیه بر خردورزی است.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: «افراسیاب» نماد اهریمن و پادشاه ایران، «رستم» و سپاهیان آن نماد خیر و این کاملا به وضوح در شاهنامه دیده می‌شود و یکی از پررنگ‌ترین وجوه شاهنامه است.
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: بیانی در پاسخ به سوالی آیا مضامین اخلاقی مورد تاکید در شاهنامه مانند نبرد خیر شر و تاکید بر خرد ورزی، در سایر حماسه‌های جهان نیز دیده می‌شود یا خیر، عنوان کرد: داستان طبعا شاخصه اصلی شاهنامه است و در هیچ متن حماسی دیده نمی‌شود. مطرح کرد: فردوسی در جای جای شاهنامه از داستان‌ها نتیجه‌گیری کرده و مردم را پند می‌دهد و دائم یادآوری می‌کند که نقل داستان‌ها به عنوان سرگرمی نیست بلکه باید نتیجه‌ای داشته باشد و اگر داستان طولانی باشد بعد از هر رویداد پندی اخلاقی را به مخاطب می‌دهد و این نوعی ادامه فرهنگ ایران باستان در زمان ساسانیان است.
 
وی ادامه داد: در زمان ساسانیان روایت داریم که در دربار پادشاهان ساسانی، به ویژه «انوشیروان»، سرتاسر دیوار و بر روی لباس‌، انگشتر، کمربند و ظروف و غیره سخنان پندآمیز نوشته شده بوده و اینکه امروزه بر روی برخی از مانتوها و تیشرت‌ها اشعاری وجود دارد یادآور سنت ساسانیان است.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: در شاهنامه نیز این این سنت وجود دارد و فردوسی دائما مخاطب را پند می‌دهد و می‌گوید که حواستان باشد که در سپاه خیر باشید و این را می‌توان محصول شخصیت با عظمت فردوسی که واقعا حکیم بوده، حکیم کسی است که خردمند وخردورز است و اعمال  او براساس خرد است و آنچه بر اساس خرد باشد قطعا سنجیده است. همچنین اقتضا دوره فردوسی است که اورا ایجاب می‌کرده تا بر اساس این سبک حماسه بسراید.
 
 
بیانی یادآوری کرد: اما حماسه‌های کشورهای دیگر بیشتر بر وجه نبرد، پهلوانی،  قهرمانی، زد و خورد و زورآزمایی تکیه می‌کنند. البته گاه گاه در بین داستان‌ها دیده می‌شود سراینده، پهلوانانی را که کاری خوب انجام داده را مورد ستایش قرار می‌دهد.  به عنوان مثال حماسه «بئوولف» که حماسه ملی آنگلوساکسون‌ها است، در جایی از داستان بئوولف به جنگ با غولی می‌رود و پهلوان دیگری شمشیر خود را به «بئوولف» می‌دهد تا بوسیله آن غول را شکست دهد. در نبرد شمشیر کارساز نبوده و آسیبی به غول نمی‌رساند اما قهرمان داستان سرانجام غول را می‌کشد و زمانی که بازمی‌گردد و شمشیر را به صاحب آن باز می‌گرداند وضمن تشکر از او می‌گوید که شمشیر تو بسیار کارساز بوده است. سپس سراینده به با اخلاق بودن «بئوولف» اشاره می‌کند و او را الگو معرفی می‌کند. بنابراین در حماسه‌های دیگر چنین چیزی به ندرت یافت می‌شود اما به پررنگی شاهنامه نیست.
 
وی در پاسخ به این سوال که آیا چهره‌ای که از شاهنامه در جهان وجود دارد حماسی است یا اخلاقی تشریح کرد: برای پاسخ به این سوال باید پژوهشگران را به دودسته ایرانی و غیرایرانی تقسیم کرد. پژوهشگران ایرانی به دلیل علاقه به فرهنگ خود و از آنجا که شاهنامه فردوسی گُل فرهنگ ایرانی است، طبعا در تحقیقات و مقاله‌های خود به آن اشاره کرده‌اند.
 
همچنین ما کتاب‌هایی داریم که در آن مفصلا در رابطه با ویژگی‌های اخلاقی و حکمی شاهنامه صحبت شده است.
 
توجه غربی‌ها بر وجه حماسی و علمی شاهنامه 
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: اما غربی‌ها بیشتر بر وجه حماسی و عملی آن بحث کرده‌اند و البته وجه جذاب و دلنشین آن را نیز کمابیش در نظر داشته‎اند. یکی ازپژوهشگران معاصر در شاهنامه «دیک دیویس» انگلیسی است. او در مقدمۀ کتاب Epic and Seditionمی‌نویسد زمانی که در دهۀ 70 میلادی در ایران ادبیات انگلیسی تدریس می‌کرده، هنگام بازگشت به انگلستان، عده‌ای از دانشجویان یک دوره شاهنامه نُه جلدی را به وی تقدیم کردند. بعد از مطالعه کتاب، شیفته آن شده و مسیر مطالعاتی خود را کاملا بر روی شاهنامه گذاشت و رسالۀ دکتری ادبیات فارسی خود را نیز – که همان کتاب مذکور است- روی شاهنامه متمرکز کرد. 
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: بیشتر ترجمه‌های انگلیسی، خلاصۀ داستان‌های شاهنامه را به انگلیسی برمی‌گردانند علت آن نیز حجم بالای اشعار شاهنامه است که حدود 50 هزار بیت است وباز گرداندن کل آن به زبان انگلیسی با تمامی جزئیات کار بسیار سختی است و ممکن است عمر فرد جوابگو نباشد. اما «دیک دیوس» سعی داشته متن را کامل ترجمه و روح حکمی شاهنامه را نیز حفظ کند اما بیشتر محققان ایرانی، البته نه فقط مرز ایران بلکه تاجیک‌ها و افغان‌ها و دیگر نگهدارندگان فرهنگ ایران کهن، توجه بیشتری به بحث حکمی و اخلاقی شاهنامه دارند.
 
وی اضافه کرد: وجود کهن الگوهای حماسی مشابه حماسه پس از شاهنامه بحث گسترده‌ای است. ما انبوه متون را داریم که شاید یک پنجم آن تصحیح نشده است و علت آن نیز در دسترس نبودن نسخ، مناسب نبودن آن، زیاد بودن آن و یا اینکه کسی تا به حال به آنان توجه نکرده است. امّا از مهم‌ترین بن‌مایه‌هایی که در حماسه‌های پس از شاهنامه تکرار شده است، نبرد خویشاوندان، به ویژه پدر و پسر به صورت ناشناس است، امّا این‌بار پدر و پسر یکدیگر را می‌شناسند و مخاطب با پایان تراژیک – مانند رستم و سهراب- مواجه نمی‌شود. از دیگر الگوها، آزمون‌های گوناگونی است که پهلوان برای رسیدن به هدف باید از آن‌ها عبور کند که اصطلاحاً به «هفت‌خان» مشهور است. مثلاً در داستان فرامرز، فرزند رستم، چنین بن‌مایه‌ای دیده می‌شود.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد تایید کرد: بعد از فردوسی، اسدی طوسی است که گرشاسب نامه را سروده است و علنا اعلام می‌کند که زمانی که گرشاسب نامه مرا بخوانید، رستم فردوسی برای شما لطفی نخواهد داشت. ویرایش نخست شاهنامه فردوسی در سال 384 و ویرایش نهایی آن در سال 401-400 به پایان رسیده و اسدی طوسی در سال 458 گرشاسب نامه را تدوین کرده و در مقدمه خود با فردوسی رقابت می‌کند.
 
 
واکنش‌های نظیره‌گویی و تکمیلی به شاهنامه
 
بیانی تشریح کرد: این برخورد اسدی طوسی نوعی نظیره گویی است با هدف مقابله با هنر شاعری فردوسی. عده دیگری از شعرا نیز اشعاری را برای تکمیل شاهنامه سروده‌اند زیرا همانطور که گفتیم، شاهنامه به مثابه تاریخ قوم ایرانی بوده و منبع فردوسی شامل روایت‌های اساطیری است که فردوسی به دلیل ترس از کفاف ندادن عمرش برای اتمام شاهنامه تنها بعضی‌از آن‌ها گزینش کرده است.
 
وی ادامه داد: به همین دلیل بعد از فردوسی، سرایندگان، روایاتی را که فردوسی به آنان نپرداخته را سروده و به شاهنامه الحاق کرده‌اند. مثلا در برخی نسخ، بعد از داستان رستم و سهراب داستان جهانگیر را داریم که فرزند رستم است. طبق این روایت، رستم بعد از مرگ سهراب به شدت ناراحت شده و به دشت و بیابان می‌رود و در آنجا با زنی به نام دلنواز آشنا می‌شود و عاشق او شده و سپس جهانگیر متولد می‌شود.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: نسخ 100 هزار بیتی از شاهنامه وجود دارد که در دل آن داستان‌های الحاقی زیادی همچون جهانگیر نامه، بهمن‌نامه، فرامرز نامه و ... وجود دارد و نامه در اینجا به معنای سرگذشت است. این موارد تاثر محتوایی و زبانی شاهنامه است و کمتر کسی یافت می‌شود که از نظر زبانی با فردوسی برابری کند.
 
بیانی یادآور شد: اسدی طوسی که به عنوان شاعری ماهر و چیره دست شناخته می‌شود و فرهنگ «لغت فرس» از مهم‌ترین واژه‌نامه‌های کهن، نوشتۀ اوست، ولی نتواسته همپای فردوسی شود و حتی مخاطب غیرمتخصص نیز می‌تواند متوجه این موضوع شود.
 
وی افزود: ویژگی که فردوسی را از سایرین مجزا کرده است، حماسه و شخصیت پردازی و پر وبالی است که فردوسی به داستان‌های خود داده است. زمانی که جهانگیر نامه، برزو نامه و فرامرز نامه را می‌خوانیم، متوجه حالت عامیانه و قصه‌ای آن می‌شویم.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد ، در خصوص منابع مورد مورد استفاده  فردوسی برای نگارش شاهنامه اظهار کرد: در این باره اتفاق نظرهای فراوانی وجود دارد. همان‌طور که می‌دانیم، روایت‌های شفاهی که از زمان مادها و حتی پیش از آن سینه به سینه نقل می‌شد به همراه برخی روایات دیگر، به احتمال زیاد در زمان ساسانیان تحت عنوان «خداینامه» به کتابت درآمده است. پیش از کتابت، در ایران سنّت شفاهی حاکم بوده است، حتی پس از کتابت نیز این سنت راه خود را ادامه داده است. البته این سنّت، جهانی است. به عنوان مثال اثر حماسی ایلیاد و اودیسۀ هومر نیز روایاتی شفاهی بوده که توسط هومر به شعر درآمده است.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: هم‌چنین باید به شاهنامۀ منثور ابومنصوری اشاره کرد که در زمان سامانیان، به دستور ابومنصور عبدالرزاق، حاکم طوس تدوین شد که به گونه‌ای ریشۀ آن به سنت و روایات خداینامه‌های ساسانی می‌رسد. عده‌ای این اثر راتنها منبع فردوسی می‌دانند خود فردوسی نیز در دیباچۀ شاهنامه به سرایش شاهنامه از روی این کتاب اشاره می‌کند. عده‌ای دیگر که بیشتر محققان غربی هستند،معتقدند که فردوسی نیز یک سراینده دوره‌گرد بوده که مانند هومر، روایت‌های حماسی شفاهی را به نظم درآورده است که این دیدگاه اعتباری ندارد، چرا که ما میدانیم فردوسی از خانواده‌ای متموّل از دهقانان خراسان بوده که حافظان فرهنگ ایرانی بوه‌اند. 
 
بیانی عنوان کرد: عده‌ای نیز معتقدند که منبع فردوسی علاوه بر شاهنامه ابومنصوری، روایت‌های شفاهی از افراد موثق و متون مکتوب دیگر است. بحث در رابطه با منابع همچنان باز است و بسته نمی‌شود زیرا هنوز مدرک معتبری وجود ندارد.
 
وی در رابطه باعلت اینکه فردوسی به عنوان بزرگترین شاعر پارسی گوی است اما حدود 900 واژه عربی در شعرهایش وجود دارد ادامه داد: اول از همه باید بدانیم که منظور از بزرگترین چیست. اگر بگوییم بزرگترین حماسه‌سرا حرف درستی است ولی نمی‌شود فردوسی را با حافظ و دیگر شعرا مقایسه کرد و از آنان برتر دانست، زیرا حوزه کاری آنان متفاوت است. فردوسی در مجامع بین‌المللی بسیار شناخته شده است.
 
بیانی در خصوص واژگان عربی موجود در اشعار فردوسی گفت : برخی بحث‌ها در بین مردم بوجود می‌آید. شخصی کتابی را می‌خواند  و به دلیل عدم برخورداری از نگاه علمی، حکمی نادرست ایجاد می‌کند که در میان مردم ترویج داده می‌شود و این سبب سخت شدن کار محققان می‌شود. زیرا باید یک‌تنه با حجم بالایی از اظهارنظرهای نادرست بجنگند که در بیشتر موارد صدایشان به گوش عدۀ زیادی از مردم نمی‌رسد!
 
 
 
وی اضافه کرد: اینکه فردوسی از واژگان کم عربی استفاده کرده است درست است و در اینکه آیا این کار عمدی است یا خیر اختلاف وجود دارد اما به ظاهر عمدی است زیرا فردوسی واقعا هوشمند است و این امر در زبان شعر فردوسی نیز مشاهده می‌شود که با چه هوشمندی کلمات را در کنار یکدیگر قرار داده است. در این باره داستانی وجود دارد که گویند شبی سعدی، فردوسی را به خواب دید و این بیت را برای مقابله با فردوسی نزد او سرود: «خدا کشتی آنجا که خواهد برد/ اگر ناخدا جامه بر تن درد». فردوسی تبسمی می‌زند و می‌گوید که اگر من می‌‎خواستم این شعر را بسرایم اینگونه می‌گفتم «برد کشتی آنجا که خواهد خدای/ اگر جامه بر تن درد ناخدای».  از مقایسه این دوبیت تفاوت زبان حماسی رامی‌توان مشاهده کرد. 
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: حدودا 10 درصد از واژگان شاهنامه، عربی است، که بیشتر آنان نیز رنگ فارسی به خود گرفته است و خیلی غریب و بیگانه به نظر نمی‌رسند.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: به عقیده بنده نیز اگر فردوسی علاقه‌ای به زبان فارسی و فرهنگ کهن ایران نداشت، شاهنامه را نمی‌سرایید. پس می‌توان گفت در کاربرد کم واژگان عربی عمدی در کار بوده و او در کنار نجات فرهنگ کهن ایران، سعی در دمیدن جانی تازه به کالبد زبان فارسی داشته است. امّ بخشی از کمبود واژگان بیگانه نیز به منبع یا منابع مورد استفاده فردوسی ربط پیدا می‌کند. هرچه به آخر شاهنامه و به داستان اسکندر و ساسانیان نزدیک می‌شویم یعنی بخش تاریخی آن، از واژگان عربی بیشتر استفاده شده است و این نشاندهنده ارتباط استفاده از واژگان عربی با منابع فردوسی است.  البته این امر به سبک شعری دورۀ فردوسی که به سبک خراسانی مشهور است نیز مربوط می‌شود.
 
بیانی در خصوص ترجمه‌های شاهنامه تصریح کرد: یکی از معروفترین ترجمه‌های انگلیسی مربوط به «برادرن وارنر» است . همچنین ترجمه «هلن زیمرن»، ترجمه «دیک دیویس» که جدیدترین و بهترین ترجمه شاهنامه است.
 
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: داستان‌های شاهنامه به غیر از انگلیسی، به نیز به زبان‌های آلمانی، لهستانی و فرانسوی ترجمه شده است. «هگل» نظراتی درباره شاهنامه داشته که نشان‌دهنده قدمت ترجمۀ شاهنامه به آلمانی و گسترش شاهنامه در خارج از مرزهای ایران است. ترجمۀ لهستانی هنوز به‌طور کامل ویرایش نشده و تنها بخشی از آن چاپ شده است. «ژول مول» مصحح مشهور فرانسویِ شاهنامه است که آن را به زبان خود نیز ترجمه کرده است.
 
وی افزود: از محققان برجستۀ غیر ایرانی در حوزۀ شاهنامه و اساطیر ایران نیز می‌توان به خانم «الگا دیویدسن» آمریکایی و خانم «آنا کراسناولسکا» لهستانی اشاره کرد. همچنین «آرتور کریستین سن» محقق دانمارکی، تحقیقات جالبی دربارۀ اساطیر و تاریخ ایران و شاهنامه انجام داده و آثار او که حدوداً 100 سال پیش نوشته شده‌اند، همچنان از اعتبار علمی برخوردارند. یکی از مهمترین تحقیقات به زبان آلمانی متعلق به «تئودور نولدکه» است که برای اولین بار ترکیب «حماسه ملی ایران» را به کار برد و اثر او توسط «بزرگ علوی» ترجمه و سعید نفیسی مقدمه‌ای را برای آن نوشت.
 
بیانی خاطرنشان کرد: در دهۀ 60 نگاه به فرهنگ ایرانی کمرنگ شد علت آن نیز مسائل سیاسی بود، ولی در دهۀ 40 و 50، از رونق زیادی برخوردار بود. اما از دهۀ 70 به بعد دوباره رونق گرفت و خوشبختانه در حال حاضر اقبال زیادی به آن شده و امسال در بلغارستان، ترکیه و هند همایش ویژۀ فردوسی برگزار شد.
 
وی در خصوص تقسیم بندی شاهنامه اضافه کرد: اولین بار «دکتر ذبیح‌الله صفا»تقسیم بندی اساطیری، پهلوانی و تاریخی را مطرح کرد که این تقسیم‌بندی قابل نقد است.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: شاهنامه منبع تحقیقات تاریخی نیست مثلا اگر شما برای آگاهی از دوره ساسانیان به شاهنامه رجوع کنید اطلاعات آن معتبر نیست. 
 
بیانی تصریح کرد: متاسفانه نگاه چندان متفاوتی به شاهنامه در مقاله‌ها و پایان نامه‌ها دیده نمی‌شود. در صورتی که نکات بسیار زیادی است که می‌توان از دل شاهنامه استخراج کرد. بیانی تصریح کرد: نکات تازۀ فراوانی می‌توان از دل شاهنامه استخراج کرد. به عنوان مثال در شاهنامه آمده است که سام، پهلوان ایرانی پس از این‌که فرزندش «زال»، به دنیا می‌آید، به خاطر سپیدی روی و موی او، وی را اهریمنی دانسته و در کوهی رها می‌کند تا خوراک پرندگان شود، امّا سیمرغ او را می‌یابد و بر او رحم می‌آورد و وی را می‌پرورد. سام نیز بعدها از کردۀ خود پشیمان شده و زال را به شهر و دیار خود بازمی‌گرداند. این داستان می‌تواند از بهترین نمونه‌ها برای ترویج اندیشه‌های ضد نژادپرستانه باشد، زیرا در آن بر عدم برتری رنگ پوست تأکید شده است.
 
یکی از جنبه‌های مهم شاهنامه، جنبه سینمایی آن است
 
وی ادامه داد: امروزه بحث سینما بسیار مطرح است و مردم نسبت به 10 سال گذشته بیشتر به سینما می‌روند. یکی از جنبه‌های مهم شاهنامه، جنبه سینمایی آن است. در حال حاضر سریال‌ها و فیلم‌های حماسی-اسطوره‌ای فراوانی همچون وایکینگ ها، گیم اف ترونز و ارباب حلقه‌ها ساخته‌شده یا درحال ساخت هستند که به آن ژانر فانتزی می‌گویند اما بن مایه اسطوره‌ای و حماسه‌ای دارند.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: تمامی شخصیت‌های این فیلم‌ها تخیلی و برآمده از ذهن نویسنده است اما داستان شاهنامه برگرفته از دل فرهنگ است ولی متاسفانه ساخت این فیلم ها به دلیل جلوه های ویژه و خیلی از مسائلی که ظرفیت آن در ایران وجود ندارد، بسیار هزینه بر است. اما برای ترویج فرهنگ ایرانی، مطرح شدن در جوامع بین المللی، شناخته شدن و جذب توریست برای کشور بسیار سودمند و درآمدزا است.
 
بیانی مطرح کرد: یکی از دوستان من داستان رستم و سهراب حدود 20 بار در کلاس‌ها و محفل‌های گوناگون تدریس کرده است و هر 20 بار، هنگام کشته‌شدن سهراب، گریه کرده است. این حرف نشاندهنده قابلیت بسیار بالای متن شاهنامه است. فیلم‌هایی در تاجیکستان و افغانستان در رابطه با داستان‌های شاهنامه ساخته شد اما اصلا قابل قبول نیست و از نظر کیفیت یا شاهنامه فاصله زیادی دارد.
 
 
امروزه؛ پادشاه ذهن افراد رسانه است
 
وی افزود: در این دوره مردم زیاد اهل مطالعۀ کتاب نیستند بلکه پادشاه ذهن افراد رسانه است و اگر شاهنامه تبدیل به سریال شود می‌توانند بیننده بیشتری از گیم اف ترونز داشته باشد زیرا پتانسیل آن را  داراست.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص ادعای تاثیر شاهنامه بر حفظ زبان فارسی گفت: شاهنامه با هدف حفظ فرهنگ و میراث نیاکان سروده شده است در دوره فردوسی نیز خطری برای زبان فارسی وجود داشت زیرا زمانی که اعراب وارد ایران شدند تا قرن4 و 5 به خراسان نرسیده‌بودند و در سمت خراسان و سیستان همچنان سنت‌های کهن وجود داشت و هنوز هم پدران و مادران برای فرزندان خود داستان رستم و گرشاسب را تعریف می‌کردند و این در واقع خود،  فضا و اکسیژن اسطوره‌ای، حماسی و فرهنگی بود که در آن منطقه تنفس می‌شد.
بیانی بیان کرد: اگر فردوسی این اثر را نمی‌سرود نمی‌توان گفت که ما عربی صحبت می‌کردیم اما لطمه‌های زیادی به فرهنگ و زبان فارسی وارد می‌شد.
 
فردوسی به عنوان مهمترین عامل حفظ زبان فارسی
 
بیانی اضافه کرد: بسیار گفته شده است که فردوسی زبان فارسی را از سراشیبی سقوط نجات داد. اگر بخواهیم فقط فردوسی را عامل حفظ زبان فارسی بدانیم، زیاد درست به‌نظر نمی‌رسد. امّا قطعا باید از او به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل زنده‌ نگه‌داشتن این زبان یاد کرد. او در شاهنامۀ خود از لغات بیگانۀ بسیار اندکی استفاده کرده است که می‌توان گفت، عمدی در کار بوده است. زیرا وی بسیار شیفتۀ زبان و فرهنگ نیاکان خود بود و اگر چنین نمی‌بود، دست به سرودن این سند افتخار نمی‌زد. از همین امر می‌توان کمیِ واژگان بیگانه در شاهنامه را قدری به قصد خود فردوسی نسبت داد.
 
بیانی در خصوص اینکه آیا آثار مشابه دیگری همچون شاهنامه وجود دارد که به حفظ زبان منجر شود یا خیر، اظهار کرد: بنده تابه حال اثر مشابهی را ندیده‌ام و نکته دیگری که وجود دارد این است که در هیچ‌کشوری زبان به عنوان عنصر وحدت بخشی کشور نیست. در کشور ما زبان است که مردم را در کنار یکدیگر نگه داشته است نه دولت‌ها و این خاصیت عجیب زبان فارسی است.
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در پایان از نهادهای دولتی برای فراموشی فرهنگ ایرانی گله مند هستم  و در حال حاضر تنها دانشگاه‌ها هستند که با تحقیقات خود فرهنگ را زنده نگه داشته‌اند. امروزه هالیود قهرمان‌های پوچ و بیخودی را به دنیا تزریق می‌کند و این خیلی حرف کلیشه‌ای و قدیمی است، امّا من به آن رسیده‌ام. در کشوری همچون آمریکا به دلیل عدم وجود فرهنگ شروع به تولید آن می‌کنند اما کشور ما که دارای فرهنگی غنی است باید آن را حفظ کنیم.
 
بیانی خاطرنشان کرد: فرهنگ نگهدارنده کشور است و اگر به آن پشت کنیم ضربه خواهیم خورد همچون الان که ضربه خورده‌ایم. زیرا عدۀ زیادی از جوانان گرایش‌های فراوانی به فرهنگ‌های غربی دارند. این در حالی است که ما می‌توانیم فرهنگ خود را به شیوۀ شایسته و درخور توجه به جوانان خود نشان بدهیم، آن‌وقت آنان را در انتخاب میان فرهنگ غربی و فرهنگ اصیل ایرانی آزاد بگذاریم. 
وی افزود: یک دهه گذشته نسبت به شاهنامه موضع نادرستی وجود داشت و آن را کفرآمیز تلقی می‌کردند و نمی‌دانیم علت این سوتفاهم چه بوده و نمیدانم چرا این تصور وجود دارد که اگر مردم با شاهنامه آشنا شوند، اتفاقاتی خواهد افتاد چرا که من خود با آن آشنا شدم و اتفاقی رخ نداد!
 
این دانشجوی ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد مطرح کرد: در اشعار فردوسی در جایی گفته است که «من خاک پی حیدرم» و دینداری خود را نشان داده همچنین علاقه خود را به نیاکان نیز نشان داده و تضادی وجود ندارد اما نمیدانم منشا این سوتفاهم چیست و امیدواردم نهاد های دولتی که بودجه خوبی در این زمینه دارند بر روی شاهنامه و فرهنگ ایرانی مانور خوبی داده و آن را ترویج دهند زیرا تربیت جوانان بی هویت مانند تیشه بر ریشه زدن است و بی‌هویتی، یک کشور را نابود می‌کند.
 
منبع: isna  تعداد بازدید : 79 نوشته شده توسط: کاربر روابط عمومی علینژاد

کلمات کلیدی: 
چاپ خبر
آخرین اخبار
پربازدید ترین ها
گزارش تصویری
آدرس سازمان : مشهد - بلوار شهید صادقی بین صادقی 23 و 25 - اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی
تلفن تماس : 37263310 - 051 دورنگار : 37258553 - 051